«ترامپ یار اصلی فرهادی در کسب جایزه اسکار بود»؛ این تیتر بسیاری از رسانههای انگلیسیزبان درباره جایزهای بود که بامداد امروز به «فروشنده» اهدا شد؛ جایزهای که به جای کارگردان این فیلم به نمایندگان «ایرانی - آمریکایی» او اهدا شد.
اينكه اسكار يك جايزه سياسي ـ سينمايي است، چيزي پوشيده و مكتومي نبوده است كه الان و بواسطه اینگونه اهدای جایزه به اصغر فرهادی عيان شده باشد. حتي زماني هم كه روشنفكران وطني همه تلاش خودشان را تجميع كرده بودند تا بگويند جدایی اصغر فرهادي به خاطر ويژگي هاي هنري اش لايق اين جايزه شده، باز هم براي آنها كه فيلم را ديده بودند چندان قابل پذيرش نبود.
امسال هم شرایطی مهیا شد تا دموکراتهای آمریکا برای انتقام گرفتن از رقیب سیاسی خود، دست یک کارگردان ایرانی – البته نمایندگان او - را به مجسمه طلایی اسکار برسانند.
نویسنده سایت «پلی لیست» خطاب به اعضای آکادمی اسکار نوشت: «فرهادی نمی تواند به اسکار بیاید پس در حمایت از آزادی هنری به «فروشنده» رای بدهید. از این فرصت، هوشمندانه بهره ببرید.»
«هالیوود ریپورتر» هم که یکی از نشریات معتبر سینمایی است، شب پیش از برگزاری مراسم اسکار نوشت: «فروشنده به عنوان فریاد اعتراض هالیوود علیه ترامپ، در آستانه بردن جایزه اسکار است.»
حتی شهردار لندن هم که از مخالفین جدی رئیسجمهور آمریکا محسوب میشود، دست به یک اقدام بیسابقه در انگلستان زد و فیلم فروشنده را در میدان اصلی این شهر برای عموم به نمایش گذاشت.
البته برای اثبات چندین باره سیاسی بودن این جایزه به ظاهر سینمایی، حتی نیازی نیست به وقایع امسال رجوع کرد. ميزانسن اسكار چند سال پیش با اهداي جايزهي بهترين فيلم به «آرگو»، پيام ويدئويي همسر اوباما و اعلام نام اين فيلم توسط او و نيز توهين مستقيم كارگردان اين فيلم - «بنافلك»- به كشورمان در سخنراني بعد از دريافت جايزهاش، به قدري گلدرشت چيده شده بود که هرگونه شکی را در این زمینه از میان برد.
با در نظر گرفتن همه موارد فوق، باید اینگونه نتیجه گرفت که هالیوود اساسا نماینده «یک درصدیها» در جامعه آمریکاست و اصلا جای تعجب ندارد که همراهی و همدلی عمیقی با اصغر فرهادی که او هم نماینده «یک درصدیها» در جامعه ایران است، نشان دهد.
فریادهای تند و تمسخرهای گسترده علیه دونالد ترامپ از سوی اهالی هالیوود در حالی که او در همین تازگی توانست مقبولیت عمومی در میان مردم ایالات متحده را کسب و جایگاه ریاست جمهوری را از آن خود کند، شباهت بسیاری به توهین فیلمهای فرهادی به مردم و استفاده از تعابیری نظیر دروغگو، بیاخلاق، عصبی و متجاوز برای آنهاست؛ مردمی که در همین ماجرای اخیر ساختمان پلاسکو نشان دادند چقدر برای «انسانیت» و «ارزشهای انسانی» ارزش قائل هستند.
البته میتوان همه این موارد را نادیده گرفت و آنها را تصادفی دانست. میتوان اعطای جوایز زیاد به سیاهپوستان در اسکار - که سال گذشته به نژادپرستی متهم شده بود - را تصادفی دانست؛ همانطور که انتخاب یک مسلمان سیاهپوست که اتفاقا در یک فیلم، نقش فردی همجنسباز را بازی میکند، تصادفی است؛ همانطور که فیلم سوئدی «مردی به نام اوه» ساخته هانس هولم که اکثر جوایز سینمایی امسال را دریافت کرده بود، کاملا تصادفی کنار زده شد تا اسکار به «فروشنده» برسد.
حتی میتوان خود را به ندیدن زد و خوشحالی خواهر امیر قطر، سرمایهگذار فیلم فروشنده از دریافت اسکار را هم کاملا تصادفی دانست؛ جایی که «شیخه المیاسه بنت حمد بن خلیفه آل ثانی» در
اینستاگرام شخصی خود نوشت: «افتخار می کنم که به عنوان اولین بنیاد سینمایی عربی، در سه سال متوالی 44 بار نامزد اسکار شدیم و امشب برای فیلم #فروشنده اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفتیم.»
مراسم اسکار امسال که به اذعان رسانههای آمریکایی طی یک فرآیند کاملا سیاسی به پایان رسید اما این مساله منحصر به امسال یا پارسال نیست؛ بلکه اساسا ذات این جشنواره سینمایی، توجه به مفاهیم سیاسی و نه هنری است؛ حالا میخواهد یکبار در عدم توجه و اعتنا به یک اثر هنری برجسته باشد و یا یکبار در قالب اعطای جایزه به یکی از ضعیفترین فیلمهای کارنامه هنری اصغر فرهادی ظاهر شود.